کلبــــــــــه من

بـــه کلبـــــــــه تنــهــــاییم خـــوش اومــــدیــن

تسلیت میگم دوست گلم ...

 

 

....................................................

 

گفت تا شقایق هست

زندگی باید کرد

شقایق هست تو نیستی

چه باید کرد؟

 

....................................................

 

از آبشار پرسیدم کیستی؟

گفت اشک کوه

گفتم از چه می نالی؟

گفت از جدایی دوست

 

...................................................

 

ای کاش گذر زمان در دستانم بود

آن وقت لحظه های

باتوبودن را

آنقدر طولانی میکردم

که برای بی تو بودن دیگر

وقتی نمی ماند

 

.................................................

 

با عرض تسلیت به دوست

عزیزم فرنوش

و

امید اینکه آخرین غمش باشه

 

..................................................

 

برای شادی روح از دست

دادگانش صلوات

 

....................................................

 

 

+ نوشته شده در شنبه 27 / 12 / 1392برچسب:, ساعت 18:37 توسط * Elahe *


عیدتون مبارک

 

خنده


عیــــــدتــــــــون مبــــــارک

 

93 مبـــــــــــارک

 

خنده

 

+ نوشته شده در شنبه 27 / 12 / 1392برچسب:, ساعت 18:2 توسط * Elahe *


چهارشنبه سوری مبارک ...

 

بیایید در غروب  آخرین سه شنبه امسال

برای گردگیری افکارمان

آتشی بیفروزیم

کینه ها را بسوزانیم

زردی خاطرات بد را به آتش بدهیم

و ...

سرخی عشق را از آتش بگیریم

و ...

آتش نفرت را در وجودمان خاموش کنیم

 

چهارشنبه سوری مبارک

 

 

+ نوشته شده در شنبه 27 / 12 / 1392برچسب:, ساعت 17:46 توسط * Elahe *


ببخش

 

 

من یک عذرخواهی به "خودم" بدهکارم

 

برای اینکه احساساتی بودم

 

برای اینکه یک رو بودم

 

برای اینکه غرورم را شکستم

 

برای اینکه ساده بودم

 

... برای اینکه انسان بودم

 

" خودم "

من رو ببخش!!!

 

 

+ نوشته شده در جمعه 21 / 12 / 1392برچسب:, ساعت 18:59 توسط * Elahe *


من قاتـلــــــــــم ...

 

 

 

 

من قاتل ام!!!

 

مرا محاکمه کنید...

 

نه نه.بدون محاکمه اعدام کنید!!

 

من:

 

عمری است خاطره میسوزانم...

 

شب ها سیگار خفه میکنم...

 

پیک های مشروب تهی میکنم...

 

شیون و زاری سرقت میکنم...

 

گریه ها وناله ها عقیم میکنم...

 

تا دلت بخواهد خودزنی  میکنم...

 

اما از همه مهم تر وبدتر:

 

سالهای سال است...

 

دارم آرزو دفن میکنم...

 

من قاتل ام!!!

 

مرا بی محاکمه اعدام کنید...!

 

 

 

+ نوشته شده در جمعه 21 / 12 / 1392برچسب:, ساعت 18:53 توسط * Elahe *


خداحافظ

 

 

 

 

بار اول با معذرت خواهی

بار دوم با گریه

بار سوم با ریختن غرورت نگهش داری !

ولی بار چهارم...


دیگه نه میشه و نه باید کاری بکنی!

چون حتی اگه بمونه باز موقتیه !

یعنی کسی که دلش با تو نباشه و بخواد بره ، میره!

بفهــــــــــم !

پس فقط برو کنار و بهش بگو : خـــــــداحــافظ .
.
.
.
بیشترش دیگه نمی‌ارزه ،

باور کن !

 

 

 

+ نوشته شده در جمعه 21 / 12 / 1392برچسب:, ساعت 18:49 توسط * Elahe *


کجـــا بـــودی؟

 

 

 

 

 

کجا بــودي وقتي برات شکستـم             يخ زده بود شـاخه گُل تو دستـــم

کجــا بـودي وقتــي غريبــي و درد            داشت مـن تنها رو ديوونه ميـــکـرد

کجــا بودي وقتي کنـار عکســـات            شبا نشستم به هواي چشمـــات

کجا بــودي ببيني مــن ميســـوزم            عيــن چشــات سيـاهه رنـگ روزم

ســـرزنشــــاي مردمـــو شنيـــدم            هــر چــي که باورت نميشه ديـدم

کنـــايه هــاشونــو به جون خريدم            نبــود ستــاره ام شبـا گريه چيـدم

کجا بودي وقتي اشکــام ميريخت           خون جاي گريه از چشام ميـريخت

کجـــا بودي وقتـــي آبـــروم مـــرد           امــا به خـاطر چشات قسم خـورد

کجـــا بودي وقتي که پرپر شـــدم           سوختم و از غمت خاکستر شدم

                            

 

 

+ نوشته شده در جمعه 21 / 12 / 1392برچسب:, ساعت 18:44 توسط * Elahe *


دلم شکستــــــــه...

 

 

 

دلگیــــــرم

دلگیرم از چیزی که حتی نشه تصورش رو کرد

آنقدر دلگیرم که حتی حوصله بلند شدن و

بیرون رفتن از این اتاق رو هم ندارم

دلم شکستـــــــــه

آنقدر شکسته که  حتی اختیار اشکامو هم ندارم

اما فقط باید به خودم بگم

خوب باش

و

آرام باش

 

 

+ نوشته شده در جمعه 21 / 12 / 1392برچسب:, ساعت 18:29 توسط * Elahe *


به استقبال نوروز و بهار ...

 

به استقبال نوروز و بهار ...

 

 

 

 

باز کن پنجره ها را,که نسیم

روز میلاد اقاقی ها را

جشن میگیرد

و بهار

روی هر شاخه,کنار هر برگ

شمع روشن کرده است.

همه ی چلچله ها برگشتند

و طراوت را فریاد زدند.

کوچه یکپارچه آواز شده است.

و درخت گیلاس

هدیه ی جشن اقاقی ها را

گل به دامن کرده است.

باز کن پنجره ها را ای دوست!

هیچ یادت هست

که زمین را عطشی وحشی سوخت؟

برگها پژمردند؟

تشنگی با جگر خاک چه کرد؟

هیچ یادت هست

توی تاریکی شبهای بلند

سیلی سرما با خاک چه کرد؟

با سرو سینه ی گلهای سپید

نیمه شب,باد غضبناک چه کرد؟

هیچ یادت هست؟

حالیا معجزه ی باران را باور کن!

وسخاوت را در چشم چمن زار ببین!

ومحبت را در روح نسیم

که در این کوچه ی تنگ

باهمین دست تهی

روز میلاد اقاقی ها را

جشن میگیرد.

خاک,جان یافته است.

تو چرا سنگ شدی؟

تو چرا این همه دلتنگ شدی؟

باز کن پنجره ها را...

و بهاران را باور کن!

باز کن پنجره ها را ...

 

 

+ نوشته شده در شنبه 20 / 12 / 1392برچسب:, ساعت 20:9 توسط * Elahe *


خــــدایـــا ...

 

 

 

 

 

سحرنزدیک است


به زودی خورشید دامن طلایی رنگش را برزمین می گستراند


وخرامان خرامان به سوی زندگی می آید‎
خدایا


کمک کن دراین سیاهی شب راه را گم نکنم‎

+ نوشته شده در چهار شنبه 12 / 12 / 1392برچسب:, ساعت 16:47 توسط * Elahe *


تـــــــو ...

 

                                                                         

 

 

 

تویی که الان دلت واسه یه بی معرفت تنگه . . .

تویی که میخوای بهش زنگ بزنی ولی غرورت نمیذاره

تویی که بغضتو قورت میدی که یه وقت گریه نکنی

تویی که هر آهنگی گوش میدی یاد یه نفر میفتی

تویی که تا میای یه کاری کنی میگی : بیخیال

تویی که واس خودت آواز میخونی

تویی که این روزا توی دنیای مجازی غرق شدی

تویی که حتی توی دنیای مجازی هم خودتو گم کردی

تویی که نمیدونی چه ریختی خودتو خالی کن

به سلامتی تو

 

+ نوشته شده در چهار شنبه 12 / 12 / 1392برچسب:, ساعت 16:41 توسط * Elahe *